مفاخر کرسف
اشاره ـ فیضا... شیرازی یکی از
شاعران شهرستان خدابنده است که به تازگی مسئولیت انجمن شعر و ادب این
شهرستان را نیز عهدهدار شده است.
او که متولد سال 1350
میباشد، از سال 1370 به عضویت این انجمن درآمده و با وجود اینکه مدرک
کارشناسی را در رشته مدیریت دولتی اخذ نموده است، در حال حاضر مشغول تحصیل
در رشته مهندسی عمران در مقطع کارشناسی ارشد میباشد. گفتوگوی خانم سودابه باقری خبرنگار زنجان نیوز را با
او میخوانید:
ـ آقای شیرازی، با توجه به نام خانوادگیتان به نظر میرسد که اصالتاً اهل شیراز باشید. همینطور است؟ بله، در واقع اصلیت ما به اطراف شیراز برمیگردد. در آن زمان امیرجهانشاهخان افشار، جد ما یعنی پدربزرگ پدربزرگم را که معمار بوده است به کرسف آورد. کرسف در آن دوران یعنی تقریباً از سال 1260 تا 1342 به مدت 72 سال مرکزیت حکومت در کل شهرستان خدابنده بوده در هر حال اجدادم در این شهرستان ماندگار شدهاند و از آنجایی که در آن زمان، شناسنامهها به واسطه نسبت مکانی صادر میشدند، نام خانوادگی شیرازی برای ما انتخاب شده است.
ـ اجدادتان هم شاعر بودند؟ بله اگر از اهالی کرسف نام چند تن از شاعران منطقه را بپرسید، طبیعتاً در میان آنها اسم پدرم را نیز به شما خواهند گفت. در واقع من فکر میکنم استعداد شعرسرایی، به نوعی ذاتی است و نسل به نسل منتقل میشود.
ـ شما سرودن شعر را از چه زمانی شروع کردید؟
تقریباً از دوره دبیرستان.
ـ بیشتر در چه قالبی و با چه مضامینی شعر میگویید؟ معمولاً غزل، قصیده و مثنوی با مضامین اخلاقی، عرفانی و عاشقانه.
ـ تا به حال مجموعهای از آثارتان منتشر کردهاید؟ خیر، متأسفانه عدم توانایی مالی خودم و عدم حمایت اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان باعث شده است که تاکنون موفق به انجام این کار نشوم جالب است بدانید که کتابی نیز در مورد تاریخ و جغرافیای کرسف تألیف نمودهام که به صورت تایپ شده، آماده چاپ است ولی به همان دلایلی که اشاره کردم، موفق به چاپ آن نشدهام.
ـ به طور کلی وضعیت شعر و ادبیات در منطقه خدابنده را چگونه ارزیابی میکنید؟ باید گفت که از اول انقلاب تا سال 70، وضعیت شعر و ادب شهرستان، واقعاً نامناسب بود. یعنی هیچ انجمن شعر یا محفل ادبی در خدابنده وجود نداشت. ولی از سال 71 با شکلگیری انجمن شعر و ادب در اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان، وضعیت بهبود یافت و تا سال 82 فعالیتهای این انجمن، روند قابل قبولی داشت. در این سالها نشریهای به نام گنجینه ادب، منتشر میشد که در آن اشعار اعضای انجمن و شاعران منطقه، به چاپ میرسید. ولی این نشریه بعد از سال 82، ندرتاً انتشار یافت و به طور کلی از آن سال تاکنون وضعیت شعر و ادبیات در خدابنده دچار رکورد شده است.
ـ فکر میکنید با وجود استعدادها و پتانسیلهایی که در این زمینه در خدابنده وجود دارد، علت این رکود چیست؟ شاید بتوان گفت اولین عامل، اعتبارات و بودجه ناچیزی است که به حیطه شعر و ادب اختصاص مییابد. در صورت اختصاص اعتبارات، میتوان با برگزاری کلاسهای آموزش برای شاعران جوان، به آنان کمک کرد تا کیفیت اشعارشان را بالا ببرند و یا با تقدیرهایی که از آنان در مراسم مختلف صورت میگیرد، آنان را تشویق کرد، فقدان اعتبارات باعث میشود تا نتوان از صاحبنظران و استادان عرصه ادبیات برای مراسم شعر و ادب دعوت کرد، چون دعوت از این افراد، طبیعتاً نیاز به هزینه دارد. همچنین به دلیل کمبود بودجه، امکان خرید نشریات فرهنگی و ادبی برای شعرا و نویسندگان، امکانپذیر نیست.
ـ پس اگر مشکل کمبود بودجه حل شود، میتوان انتظار داشت که بخش عمدهای از مشکلات این انجمن رفع گردد؟ البته مشکلات دیگری نیز وجود دارد که مختص خدابنده نیست بلکه در سطح کشور مطرح است. به عنوان مثال نویسندگی یا شعرسرایی به عنوان یک شغل محسوب نمیشود و دولت هیچ حمایتی از نویسندگان و شاعران نمیکند. در حالی که اگر این امر صورت گیرد و حداقل مزایای قانون کار برای این دسته از افراد در نظر گرفته شود، بیشترین و بهترین تأثیر را در تولید آثار ادبی خواهد داشت. در بررسیهای تاریخی نیز همواره مشخص شده است که اوج شکوفایی شعر زمانی بوده است که شعرا در زیر چتر حمایتی پادشاهان بودهاند. در واقع تلاش برای کسب معاش، امکان تفکر برای شعرا و شکوفایی شعرناب را باقی نمیگذارد. عدم وجود کانون صنفی شعرا در سطح کشور از دیگر مشکلاتی است که برای این قشر وجود دارد. مسئله دیگری که مطرح میشود، این است که شبهای شعر فقط در مناسبتهایی که در تقویم گنجانده شده است، برگزار میشود. در حالی که شاعر نباید در این مراسم محدود شود، بلکه باید آزاد باشد و احساساتش را به راحتی بیان کند. این محدودیتها در صدور مجوز برای چاپ اشعار هم وجود دارد.
ـ پیشنهاد شما برای بهبود این وضعیت چیست؟ تخصیص بودجه معقول و منطقی برای برنامههای مختلف، به عنوان مثال چاپ آثار شعرای قدیم همچون منظومه حماسی عباسخان پریشان با عنوان جهانشاهنامه که میتوان گفت پس از شاهنامه فردوسی، دومین اثر حماسی منظوم در ایران است و یا برنامههای دیگر همچون چاپ آثار شعرای معاصر، برگزاری دورههای آموزش برای شعرا، برگزاری کلاسهای نقد ادبی، دعوت از استادان و صاحبنظران عرصه ادب، انتشار نشریات ادبی و تشویق و تقدیر از اهل ادب. یکی دیگر از پیشنهادات من، نگاه کردن به مهارتهای شعرگویی و نویسندگی به عنوان یک شغل و ارائه تسهیلات به شعرا و نویسندگان است.
ـ برای پیشرفت در مفهوم و مضمون شعر چه باید کرد؟
بایستی هر انسانی، متعلق به زمان خودش باشد. یعنی شعرا به تناسب پیشرفت زمان و پیشرفت علمی و فرهنگی جامعه، باید پیشرفت کنند. همانطور که نیما توانست با این تفکر، انقلابی در شعر به وجود آورد.
ـ از آنجایی که مسئولیت انجمن شعر و ادب خدابنده به شما محول شده است، چه برنامههایی را برای امسال در نظر دارید؟ در واقع متولی انجمن شعر و ادب، اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان میباشد که با توجه به تقویم فرهنگی برنامههایی را برای اجرا شدن در طول سال در نظر میگیرد. ولی به عقیده من، شناساندن دانشمندان و بزرگان شهرستان خدابنده باید در اولویت کارها باشد چون گاهاً میبینیم که حتی اهالی خود منطقه هم این افراد را نمیشناسند. مثلاً احمد ابن فارس زهراوی کرسفی که شاعر و لغتشناس بوده و در قرن چهارم میزیسته است یا رکنالدین سجاس که استاد شمس تبریزی در عرفان بوده است و یا بزرگان دیگری همچون شیخ شهابالدین سهروردی در فلسفه، پرفسور غلامحسین بیگدلی در ادبیات و فلسفه و تاریخ، دکتر ویکتوریا جهانشاهی افشار در هنر و ... .
ـ به اشعار کدامیک از شاعران علاقه بیشتری دارید؟
حافظ، سعدی، فردوسی و از شاعران معاصر هم فریدون مشیری.
ـ فکر میکنید چه ارتباطی بین شعر و رشته تحصیلی شما یعنی مهندسی عمران وجود دارد؟
هیچ ارتباطی، فقط علاقه بود که مرا به این سمت و سو کشاند.
ـ و اینکه اگر شعر نبود، چه اتفاقی میافتاد؟ نبود شعر یعنی مرگ تدریجی ارزشها، از بین رفتن خلاقیت و تفکر ناب، از بین رفتن پارهای از تن هنرهای هفتگانه و از بین رفتن شهر سخن. همه اینها برای این است که به قول امام خمینی(ره) سان شعر، بالاترین سان است و هیچ مفهومی را نمیتوان به زیباترین حالت بیان نمود مگر اینکه آن را در شعر گنجاند.
رویای خمینی
مرکب خاطر اگر رانم به رویای خمینی
قلب من روشن شود از نام زیبای خمینی
شاخ طوبی گشت خم از شاخ طوبای خمینی
سروها مسجود شد بر قد بالای خمینی
پشت بتها را شکست، او بتشکن شد چون خلیل
چشم دشمن کور شد از چشم بینای خمینی
دیدهها حیران بماند از همت والای او
علقها مدهوش شد بر عقل دانای خمینی
تیرگیهای شبان و آسمان و این زمین
روشن از شمع دعا در لیل یلدای خمینی
گوئیا یعقوبوار او یوسفی گم کرده بود
گشته پرخون از فراقش قلب شیدای خمینی
عارفان را سمبل عرفان و تقوی بود و بس
عالمان چون قطرهای در علم دریای خمینی
عشق هم مانند طفلی راه را گم میکند
در مقام شامخ و آن، عشق والای خمینی
دیدهها باران حسرت اشک غم باریدهاند
پر زخون و غم شده، دل با تمنای خمینی
گشتهام آواره و دیوانه اندر راه عشقش
مثل آن فرهاد یا مجنون به صحرای خمینی
رفت او از خاک و بر افلاک بالا خانه کرد
دیدهها مدهوش بر عرش معلای خمینی
آه «شیرازی» تو بس کن گفتن از رنج فراقش
عالمی ماتم زده، از درد عظمای خمینی
(فیضا... شیرازی)
سودابه باقری
منبع: www.zanjannews.com
linki aziz
سلام سایت جذابی داری با مطالب مفید ممنون میشم منو به اسم دانلود بازی آندروید لینک کنی و خبر بدی لینکت کنم
سلام
دوست عزیز من به تازگی یه انجمن تفریحی زدم خوشحال میشم بیای و عضو بشی و مطلب ارسال کنی
من برای انجمن نیاز به چند مدیر دارم در صورتی که می تونی مدیر انجمن بشی به مدیرکل توی انجمن پیغام بده
برای عضویت می تونی به این لینک مراجعه کنی http://denapatogh.takbb.com/member.php?action=register
ممنون میشم به من کمک کنید جهت پیشرفت انجمن